در معماری ما لایه های نهفته بسیاری وجود دارد که دستیابی و درک این لایه ها تنها با خوانش و تجربه ی فضایی میسر می شود. اتفاقاتی که در نتیجه راهکارهای متفاوت تجربه فضایی ما تجلی پیدا میکنند برای بلند تر شدن آواز تفکری که در آن نهفته است بر جسم خود رنگی را برمی تابند. این رنگ ها زنده بودن اتفاقات تفکر ما را جاری می کنند، با صاحبان فضا رشد می کنند، تجربه می شوند و برشاخص های شخصیتی و زندگی استفاده کنندگان خود تاثیر می گذارند. تلاش افراد درک فضا تمرینی جهت دستیابی به ادراک حقیقی فضاست.
مانیفست دفتر درک حس فضا
بازخوانی شهر یزد در چالش طراحی پروژه آزمایشگاه یزد
ین پروژه تلاشی حداکثری در جهت عدم استفاده از روزن های رو به جداره شهر در جهت حفظ دمای مطلوب داخل شده است. نورگیری توسط چند نورگیر سقفی (به مثابه هورنو) که به صورت عمود در اکسس های پروژه (نه در فضاهای عملکردی) قرار گرفته اند برای کنترل تمرکز افراد و کنترل آسایش حرارتی و نور. همچنین ارتباط بیرون به درون ساختمان در بخش هایی که ارتباطی نداشته به جهت عملکردی بودن ساختمان قطع شده است. (آزمایشگاه به جز بخش های مشخصی نباید پنجره داشته باشد).
معماری و مداخله (بازسازی)
از نظر من حضور معمار در معنا بخشیدن به فضاست که به ظهور میرسد. اجازه بدهید رعایت اصول عملکردی را الفبای معماری بدانیم، در این نوع بینش (vision) چیزی جز روان تر شدن عملکرد ها و آسایش زیستی به ارمغان نمی آید. مناسبات عموما کمی اند. رسیدن به معنای پروژه امری والاتر است و از جنس برخورد و ارزیابی کیفی است. شما با ساخت کانسپت هایی در جهت نیل به اهداف معنایی خود می توانید تفاوت حضور خود را رقم بزنید. در پی آن باشید.
پیشگفتار نگارنده
درک فضا در پروژه هایش در پی رسیدن به آن است که عملکرد های موجود را جور دیگری ببیند. در این مسیر جداره ها، مصالح و اشیاآبجکت هم درکار اند. در همه پروژه ها با تأکید بر تعلیق عناصر در پی دستیابی به عنصر راحتی، حرکت و خرق عادت بوده ایم.